برمن مگو که عید مبارک عزیز من

از من شنو حدیث اسفناک عزیز من

پهن است گلیم غم درین خطه سالهاست

خموش گریست دیده ی غمناک عزیز من

گلچین نموده دست فلک گل ستان ما

ناژو ویاسمن یکایک عزیز من

این قوم چو اسمعیل همه قربان شده اند

شد عمر ما به گریه استهلاک عزیز من

آنروز عید ماست که فریاد وضجه نیست

وناله نباشد درین سینه ی صدچاک عزیز من

شفق

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!