اسیرم من به سودای تو سوگند
به یاسین و به طاهای تو سوگند
شدم عاشق به چشمان سیاهش
به مجنون و به لیلی ی تو سوگند
اسیرم همچو یوسف دربن چاه
به یوسف و زلیخای تو سوگند
دلم شد شرحه؛شرحه از فراقش
به وامق و به عذرای تو سوگند
بخوردم تیشه عشق اش به فرقم
به شیرین و به فرهاد تو سوگند
زبیم وصل و هجرانت بمیرم
به امروز و به فردای تو سوگند
مخاطب شو مرا روزی چو موسی
به کوه طور سینای تو سوگند
به زلت رو برو هستم کنون وای
به فرعون و به موسای تو سوگند
به روزها وبه شبها زار گریستم
به پیدا و به پنهان تو سوگند
شفق
بدون دیدگاه