روزگاری عجیبی است
روز و روزگاری عجیبی شده است ارتباطات میان دوستان نه بلکه فی بین اولاد و والدین، بین زن وشوهر، بین خواهر وبرادر وبین اقوام وخویشاوندان رنگ وبوی دیگری بخود گرفته است.همه دورنگی وریا متاسفانه همه شخصیت های شان را بهترینها پیشکش میدارند ولی متاسفانه از حس ناخود آگاه ویا همان ضمیر ویا حتا خدای شان بیخبر اند ولی قیمتها شان بالاتر از کوههای الماس وزمرد است نظر به دید خودشان، اما در حقیقت یاقوت سوخته اند که هیچ قیمتی ندارند .
فرزند از والدین میخواهد فاصله داشته باشد وبعضا والدین نیز به همان شکل برادر گاهی هم برادر را نمیخواهد زن وشوهر با مدعا بین هم آمیزش میکنند یا مدعای مادی ویا معنوی ،معنوی بدین معنا که زن وشوهر نمیخواهند مردم بالای شان بخندند ورنه مطمینا در روز صدها طلاق صورت میگیرد خواهران نسبتا به پاس اینکه بین هم غیبت دیگر اعضای فامیل بشمول والدین را کرده باشند نسبتا باهم ارتباط ومیانه ی خوبی دارند .
روی ملحوظاتی که اندکی از آن نام برده شد میخواهم تصریح نمایم که ارتباطات یک خانوده چگونه شکل میگیرد وچگونه میتوانیم این ارتباطات سالم را برای متداوم حفظ نماییم؟باید توجه داشت که همه انسان‏ها نیازمند رابطه و برقراری ارتباط با دیگران هستند. چرا که انسان اصالتا موجودی است اجتماعی و حیات و زندگی پویا و مولد .آدمی در گرو روابط بین فردی و ارتباطات مؤثر و مفید و متقابل با دیگران است. به سخن دیگر بدون ارتباط مؤثر اجتماعی و تعامل بین فردی، انسان نمی تواند به رشد مطلوب و شکوفایی شخصیت خود برسد.
بخش قابل توجهی از تبلور استعدادها و شکفته شدن توانمندی‏ها، و معنا یافتن قابلیت‏ها و مسئولیت پذیری‏ها و تحول شخصیت متعادل و متعالی انسان، در نتیجه حیات اجتماعی، به برداشت‏های مشاهده ای، پیوندهای خانوادگی، اکتساب‏های آموزشگاهی و تجارب زندگی جمعی فراهم می گردد، به طوری که هرگونه محرومیت از روابط مطلوب و منطقی با دیگران و دور ماندن از زندگی پویای اجتماعی، زمینه اضطراب و افسردگی و عقب ماندگی فرهنگی را فراهم می نماید.
اولین جوانه‏های ارتباط بین انسآن‏ها در حریم خانواده پدیدار می گردد از روابط درون خانوادگی از اهمیت و حساسیت فوق العاده ای برخوردار است و چگونگی این روابط نقش بسزایی در شکل گیری نگرش‏ها و بازخوردهای اجتماعی، آمادگی و توسعه مهارت‏های اجتماعی اعضای خانواده خواهد داشت
پایه و اساس روابط درون خانوادگی بر محور رابطه زن و شوهر (پدر و مادر) استوار است. رابطه خوشایند و آرام بخش زن و شوهرها نه تنها مناسب‏ترین بستر رشد و شکوفایی و تعالی شخصیت آن‏ها را فراهم می نماید، بلکه چنین رابطه ای بین پدرها و مادرها، نیاز همیشه فرزندان را به رابطه گرم و خوشایند و دوست داشتنی با والدین خود تأمین می نماید.
در اکثر خانواده ها متاسفانه صمیمیت ها جایش را به کدورتها ، کینه توزیها خود خواهی ها، زندگی کردن در گذشته خالی نموده است که در چنین خانواده ها گاهی هم خوشبختی وصمیمیت قدم مبارک خود را نمیگذارد بلکه دایم فضای ابر آلود ومکدر محیط خانه را پر میسازد . طوری مثال سراغ داریم خانواده های را که در ایام جوانی زن وشوهر که فعلا پدر ومادر چند طفل پسر ودختر اند اشتباهاتی هم از طرف شوهر وهم از طریق بانوان به وقوع پیوسته اند که بعضی از پدران ومادران باز دراین زمینه گذشت زمان وتغیر محیط تغیر فوق العاده نموده همه گذشته های نا مطلوب را فراموش مینمایند اما بد بختانه که هستند بعضا خانواده های خیلی عزیز وگرامی که سطح زندگی مادی شان تغیری فوق العاده نموده حتا در کشورهای غربی پناهنده شده اند ولی بدا بحال شان که گهگاهی از همان گذشته هایکه رنجیده اند دور نشده همان بد بختی ها را درگوشه دستمال جیب شان دارند هرگاه اشتباهی از طرف شوهر یا خانم بوقوع می پیوندد عاجلا زن ویاشوهر از گذشته یاد نموده نیشان میدهد که غده ی کینه ونفرت را تا هنوز در جیب وبغلش پنهان نگهداشته است وچون سلاح اپراتیفی در موقع ظرورت در مقابل هم استعمال مینماید که درینصورت جانب مقابل هم به گذشته رفته خود را مایوس فکر میکند وانهم نمیتواند با اطفال با دلگرمی وصمیمیت برخورد نمایند لهذا خانواده ی را میتوان خوشبخت خواند که همه نکات منفی گذشته را به خاک سیه سپرده در زمان حال زندگی نمایند ولی هرگاه یکی از والدین نتواند درزمان حال زندگی نمایند جفتش را نیز اصلا به گذشته دعوت مینمایند.
در حقیقت صمیمیت توجه داشتن به همه اعضای خانواده را گویند از طرف همه برای همه ولی اگر یکی از اعضای خانواده خود را برتر دانسته وحق احترام میخواهد نیاز است شفقت خود را ثابت نماید تا مورد اکرام و احترام قرار گیرد. فردی که نتواند در خانوادهی خود احساساتش را به راحتی بیان کند و مورد حمایت عاطفی و فکری قرار نگیرد، به دنبال این حمایت در بیرون از خانواده میگردد و آسیبهای زیادی برای جذب این حمایت خواهد دید. در حقیقت بسیاری از اختلافات خانوادگی، طلاق، بزهکاری*کجروی* کودکان و نوجوانان و نیز مشکلات روانی مردم ریشه در محیط خانواده دارد. خانوادهای که سرد و بی روح باشد و جسم و فکر و روح اعضایش را تغذیه نکند، زمینه ساز ناهنجاریهای گوناگونی خواهد بود.
چنین تجربه ای را من بالای خود ویا در مورد خیلی ها افراد جامعه ی بیمار خود دیده ام که شوهر یاخانم خانواده نتوانسته است عاطفه اش را از داخل خانه حمایت کمایی کند در بیرون از محیط خانواده در صدد شده است دوستانی را پیدا نماید که او را وعاطفه اش را ارج گذارند در نتیجه ارج گذاری ها باعث میگردد در درون خانواده درزی مدحشی ایجاد گردد .وهمچنان برای خانواده ها لازم است تا: اعضای خانواده میبایست، اعتماد را در محیط خانواده نهادینه کنند و از بروز مشکلات جلوگیری شود، افراد خانواده میبایست برای یکدیگر از القاب پسندیده استفاده کنند، با هم با خوشرویی و محبت رفتار کنند.
متاسفانه در کشورما ویا مردم کشورما درهرنقطه ای از دنیا که باشند نسبت ندانستن حقوق خود وزن وشوهر هر دو برای همدیگر نه تنها حرفهای شیرین و آموزنده نمیزنند بلکه کوشش میکنند یکدیگر شان را در انظار اولادهایشان تحقیر وکوچک نیشان دهند طوری مثال اکثرا مادرانی که سن شان تا حدی بالای 50 میشوند میکوشند فرزندان شان را طرفدار خودها بسازند که در حقیقت نطفه گذاری یک جبهه ی جنگ در میان خانواده است ویا برعکس بعضا پدرها چنین اعمالی را انجام میدهند که این هر دو در ذات خود پاشیدن زهر نفاق در بین اعضای خانواده خواهر وبرادر است .درد آور تر اینکه اگر بعضی ها عروس دارند وعروس نیز در صدد پیدا کردن ضعف خانواده است ازینگونه حرکات استفاده ی اعظمی نموده در مواقع مناسب از آن منحیث سلاح استفاده مینمایند.بعضا خانم ها وشوهران نمیتوانند خواهشات یکدیگر شان را تکمیل نمایند بدین معنا که خودها را در روحیه ی منفی گرفته از پوره کردن خواهشات طرفین فرار میکنند این خود باعث ایجاد فاصله بین زن وشوهر شده اولا بالای روحیه اطفال خانواده تاثیر منفی میگذارد ثانیا آغاذ یک بدبختی بزرگ یعنی طلاق از همین نقطه گک کوچک اغاذ میشود.
در حال حاضر بسیاری از زوجین از همدیگر حمایت عاطفی ندارند، همه افراد می‌دانند شخصیت زن نیاز به توجه و شنیده شدن از جانب همسر دارد و مردی که به این موضوع توجه نمی‌کند و وقت برای شنیدن حرف‌های همسر خود نمی‌گذارد در واقع از او حمایت عاطفی نمی‌کند .
یا گاهی اوقات مردان دوست دارند یک اتفاقی که برای آنها در محیط کار افتاده را با جزئیات برای اعضای خانواده تعریف کنند و در عین حال مورد توجه و حمایت عاطفی آنها قرار بگیرند اما همسر و فرزندان آنها ماجرا را که می‌شنوند واکنش خوبی نشان نمی‌دهند که این امر حاکی از مورد توجه نبودن صحبت‌های پدر خانواده است در حالی که طرف مقابل منتظر انتقاد، توجه و حمایت عاطفی خانواده است. ویا در حال کنونی هستند بعضی زنها وشوهرهایکه نیاز های اولیه یکدیگر را پوره نمیکنند ویا در بعضا فامیل ها یکی از طرفین جفت زن وشوهر کمی آزاد منش وطرف دیگر برعکس شدیدا مذهبی تیپ است که در هر صورت ایجاب میکند در هرتیپ وشیوه زنان ومردان نیازهای یکدیگر شان را به موقع حل نمایند تا شکر رنجی ها بمیان نیاید.
متاسفانه اکثرا جوانان در داخل خانه از انانیکه تشکیل خانواده داده وهمیشه باهم در ستیز اند از تشکیل دادن خانواده میترسند:ُبه‌هم ریختگی خانه، شیطنت و دردسرهای بچه‌ها، مشاجره با همسر، وظیفه‌ی مراقبت از والدین و مواردی از این دست همه‌ و همه گاهی چنان دست‌به‌دست هم می‌دهند و به بحرانی بزرگ تبدیل می‌شوند که احساس می‌کنید زندگی خانوادگی غول بزرگ مشکلات است و پایش را بیخ گلویتان گذاشته و تا جان‌تان را نگیرد دست‌بردار نیست. اما اوضاع همیشه این‌طور نیست قطعا لحظات شادی و کامیابی هم رهاورد تشکیل خانواده و زندگی مشترک است. چطور می‌توانیم لحظات شاد یک خانواده سالم را بیشتر کنیم و با وجود مشکلات از زندگی‌ بیشتر لذت ببریم؟ در ادامه رازهای دستیابی به این رؤیا را می‌خوانید!
اول اینکه عموما اگر امکان پذیر نیست حداقل یکبار نان یک وقت را در شبانه روز باهم نوش نماییم
دوم: اگر مشکلی داریم آنرا با خانواده در میان بگذاریم تا در حل آن معضل همه اعضای خانواده سهم بگیرند.
3: اصل احترام متقابل وشفقت برخوردان و احترام بزرگان می باید جدا رعایت شوند.
4: اصل هم پذیری ظرورا باید نهادینه شود یعنی از جمله قوانین قبول شده خانواده باشد افراد متخلف سرزنش شود.
5: کوشش شود همیش در زندگی مان در لحظات حاظر زندگی نماییم گذشته را به گور وقت بسپاریم.
در صورت داشتن ورعایت کردن چنین قوانین ما میتوانیم یک خانواده موفق وخورسند داشته باشیم وشاید هم هیچکسی نتواند در داخل کانون خانواده ما از راز های درونی مان اطلاع حاصل نمایند.ولی اگر یکی طرف خود کشانید ودیگر طرف خود در انصورت شعر ذیل را میتوان قبول کرد :
هر چه که بود میان من وتو تمام شد
دیگر توبه کرده ام از عشق و اشتباه
هرچند درگناه من هم رد پای توست
دیگر برای هم امیدی نمانده ایم
من میروم جهنم فراق که ببینم سزای خویش
بدرود تو شیرین ترین اشتباه من
شفق
منظورم از نوشتن نکات فوق این نیست که یکبار بخوانید ومرا نمره دهید نخیر هدف بزرگ من درین راستا این است که لطفا نکات مثبت این مقال را سرمشق زندگی تان قرار دهید وگاهی هم بعد از مرگ من بین هم این مقال را بخوانید ومرا نیز در دعاهای تان یاد نمایید.
برای همه فرزندانم وعروسهایم زندگی خوش ،موفقیت وکامگاری آرزو می نمایم.
با درود و عرض ادب

بدون دیدگاه

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *